لینک فهرست مطالب نوشته پیشوندها و پسوندها در انگلیسی
• آشنایی با پیشوندها و پسوندها در انگلیسی (Prefixes & Suffixes)
1- آشنایی با پیشوند ها در انگلیسی (Prefixes in English)
• تفاوت بین پیشوند و شکل های ترکیبی (combining forms)
2- آشنایی با پسوند ها در انگلیسی (Suffixes in English)
• آشنایی با پیشوندها و پسوندها در انگلیسی (Prefixes & Suffixes)
پیشوند (prefix) حرف یا گروهی از حروف است که در ابتدای یک کلمه ظاهر میگردد و معنی اصلی آن را تغییر می دهد.
پسوند (suffix) حرف یا گروهی از حروف است که معمولا به انتهای یک کلمه افزوده می گردد تا وضعیت گرامری و دستوری مقتضی و مناسب با آن را در جمله تغییر دهد.
اسم ها، فعل ها، صفت ها، و قیدها همگی اغلب مستعد استفاده از پیشوندها و پسوندهای مختلف هستند، بنابراین آشنایی با آنها یادگیری کلمات را آسان تر می نماید.
در انگلیسی به prefixes و suffixes به طور کلی affixes به معنی “ضمیمه ها و ملحقات” گفته می شود. در ادامه هر یک از این موارد یعنی پیشوندها و پسوندها در انگلیسی را جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم.
1- آشنایی با پیشوند ها در انگلیسی (Prefixes in English)
پیشوند (prefix) به یک حرف یا گروهی از حروف گفته می شود که به ابتدای یک کلمه کامل و معنی دار میچسبد و معنی اصلی کلمه را تغییر داده و از آن کلمه جدید دیگری می سازد. یک مثال ساده از پیشوند، می تواند خود کلمه “prefix” باشد. در این کلمه ،پیشوند “pre” به معنی “قبل از، پیش از” ، قبل از کلمه کامل fix به معنی “قرار دادن، تعیین کردن” قرار می گیرد و کلمه جدیدی ایجاد می نماید که همان “پیشوند” می باشد.
درک معانی پیشوند های مختلف از اهمیت بالایی برخوردار می باشد، چون می تواند شما را در یادگیری و فهم کلمات و واژگان جدیدی که می آموزید کمک کند. به هر حال شما باید به این نکته نیز توجه داشته باشید که یک پیشوند می تواند ببشتر از یک معنی داشته باشد. به عنوان مثال، همانطور که در جدول زیر هم آمده، پیشوند “im” می تواند هم به معنی “نه و نفی کردن” باشد و هم به معنی “داخل”.
در جدول زیر، مهم ترین و رایج ترین پیشوندهای انگلیسی نشان داده شده است.در مثالهای مربوطه، همانطور که ملاحظه می نمایید، پیشوندها با رنگ قرمز نشان داده شده اند و اگر دقت نمایید، متوجه خواهید شد که مابقی کلمه که با رنگ سیاه آمده، خود یک کلمه کامل و با معنی می باشد:
جدول رایج ترین پیشوندها | |||
پیشوند | کاربرد | معنی | |
---|---|---|---|
ante- | before | قبل از، پیش از | |
antenatal, anteroom, antedate | |||
anti- | against, opposing | مخالف، ضد | |
antibiotic, antidepressant, antidote | |||
circum- | around | اطراف، پیرامون | |
circumstance, circumvent, circumnavigate | |||
co- | with | با، با هم | |
co-worker, co-pilot, co-operation | |||
com-, con- | with, alongside | با، همراه | |
comprise, connote | |||
contra- | against | در برابر، مخالف | |
contraindicate | |||
de- | off, down, away from | افت، تنزل، انحراف | |
devalue, defrost, derail, demotivate | |||
dis- | opposite of, not | مخالفت، نفی کردن | |
disagree, disappear, disintegrate, disapprove | |||
em-, en- | cause to, put into | باعث شدن، قرار دادن | |
embrace, embed, encode, enclose, enlist, entitle | |||
epi | upon, close to, after | سطح، نزدیک به، بعد از | |
epicentre, episcope, epidermis | |||
ex- | former, out of | قبلی، قدیمی | |
ex-president, ex-boyfriend, exterminate | |||
extra- | beyond, more than | فراتر، بیشتر | |
extracurricular, extraordinary, extra-terrestrial | |||
fore- | before | قبل، پیش | |
forecast, forehead, foresee, foreword, foremost | |||
homo- | same | یکسان، یکنواخت | |
homosexual, homonuclear, homoplastic | |||
hyper- | over, above | زیاد، بالا | |
hyperactive, hyperventilate | |||
il-, im-, in-, ir- | not | نفی کردن | |
impossible, illegal, irresponsible, indefinite | |||
im-, in- | into | داخل | |
insert, import, inside | |||
infra- | beneath, below | زیر، پایین، مادون | |
infrastructure, infrared, infrasonic, infraspecific | |||
inter-, intra- | between | بین، میان | |
interact, intermediate, intergalactic, intranet | |||
macro- | large | بزرگ | |
macroeconomics, macromolecule | |||
micro- | small | کوچک | |
microscope, microbiology, microfilm, microwave | |||
mid- | middle | وسط، میان | |
midfielder, midway, midsummer | |||
mis- | wrongly | اشتباه، نقص | |
misinterpret, misfire, mistake, misunderstand | |||
mono- | one, singular | یک، تک، پیوسته، منحصربفرد | |
monotone, monobrow, monolithic | |||
non- | not, without | بدون، غیر | |
nonsense, nonentity, nondescript | |||
omni- | all, every | همه، همه چیز، هرچیز | |
omnibus, omnivore, omnipotent | |||
para- | beside | کنار، نزدیک | |
parachute, paramedic | |||
post- | after | بعد از، زمان دیگر | |
post-mortem, postpone, post-natal | |||
pre- | before | پیش از، قبل از | |
prefix, predetermine, pre-intermediate | |||
re- | again | دوباره، مجددا | |
return, rediscover, reiterate, reunite | |||
semi- | half | نصف، نیمه | |
semicircle, semi-final, semiconscious | |||
sub- | under | زیر، پایین | |
submerge, submarine, sub-category, subtitle | |||
super- | above, over | روی، فوق، بالای | |
superfood, superstar, supernatural, superimpose | |||
therm- | heat | حرارت، گرما | |
thermometer, thermostat, thermodynamic | |||
trans- | across, beyond | در سرتاسر، ماورای.. | |
transport, transnational, transatlantic | |||
tri- | three | سه تا (معرف عدد 3) | |
triangle, tripod, tricycle | |||
un- | not | نفی کردن | |
unfinished, unfriendly, undone, unknown | |||
uni- | one | تک، واحد | |
unicycle, universal, unilateral, unanimous |
• تفاوت بین پیشوند و شکل های ترکیبی (combining forms)
هنگام یادگیری انواع مختلف پیشوندها، مهم است به خاطر بسپارید هر کلمه ای که دربردارنده ترکیبات پیشوندی جدول بالاست، الزاما پیشوند محسوب نمی گردد. گاهی اوقات کلمات، شکل های ترکیبی (combining forms) به خود می گیرند که به ظاهر شباهت زیادی به پیشوندها دارند، اما در حقیقت ترکیب مورد نظر پیشوند نیست و به عنوان بخشی از خود کلمه در نظر گرفته می شوند.
همانطور که در بالا عنوان شد، یک پیشوند یک حرف یا گروهی از حروف می باشد که در ابتدای کلمه ظاهر می شود، اما می تواند به راحتی از کلمه اصلی و پایه ای خود برداشته شود و حروف باقیمانده همچنان به عنوان یک کلمه کامل و بامعنی بکار رود، حتی اگر معنی متفاوتی داشته باشد. همانند مثالهای جدول زیر:
کلمه با پیشوند | معنی | کلمه بدون پیشوند | معنی |
---|---|---|---|
anteroom |
اتاق انتظار، کفش کن | room | اتاق، فضا |
coworker | همکار |
worker | کارگر، کارمند |
copilot | کمک خلبان |
pilot | خلبان |
disagree | مخالفت کردن |
agree | موافقت کردن |
ex-president | رئیس جمهور سابق |
president | رئیس جمهور |
forehead | پیشانی |
head | سر |
infrastructure | زیر ساختار |
structure | ساختار |
misinterpret | به اشتباه تفسیر کردن |
interpret | تفسیر کردن |
rediscover | کشف دوباره کردن |
discover | کشف کردن |
submarine | زیردریایی |
marine | دریایی، مربوط به دریا |
از طرفی شکل های ترکیبی غالبا مشابه با پیشوند هستند، اما همانطور که در بالا عنوان شد، پیشوند در واقع جز جدایی ناپذیر کلمه محسوب می شود. به عبارتی دیگر، این فرم مشابه پیشوند بخشی از کلمه بوده و نمی تواند برداشته شود، چون حروف باقیمانده دیگر به عنوان یک کلمه مستقل، کامل و با معنی نخواهد بود. در جدول زیر چندین نمونه از اشکال ترکیبی کلمات نشان داده شده است. همانطور که در مثالها ملاحظه می کنید، اشکال ترکیبی با رنگ قرمز نشان داده شده اند و حروف باقیمانده با رنگ سیاه که اگر دقت نمایید متوجه خواهید شد که این حروف نمی تواند به عنوان یک کلمه مستقل و کامل به کار روند و اینجاست که تفاوت بین پیشوند ها و اشکال ترکیبی مشخص خواهد شد:
جدول نمونه اشکال ترکیبی | |||
شکل ترکیبی | کاربرد | معنی | |
---|---|---|---|
com-, con- | with, jointly | با،باهم، متفقا |
|
companion, comrade, community | |||
contra- | against | در برابر، مخالف |
|
contraceptive, contradict | |||
de- | down, away | کاهش، نزول |
|
descend | |||
ex- | out | بیرون |
|
exhort | |||
a-, an- | not, without | نفی، بدون | |
apathy, anaemic | |||
in- | into | داخل | |
inebriate, indulge | |||
homo- | same | مشابه، هم جنس | |
homogeneous | |||
magn- | great | بزرگ، باشکوه | |
magnificent, magnanimous, magnitude, magnify | |||
para- | beside | کنار، نزدیک | |
paradox | |||
sub- | under | زیر | |
substitute | |||
trans- | through, across | از میان، سرتاسر، در ظرف | |
transmit, transcend | |||
tri- | three | سه (معرف عدد 3) | |
triceps, triathlon |
2-آشنایی با پسوند ها در انگلیسی (Suffixes in English)
پسوند یک حرف یا گروهی از حروف است که معمولا به انتهای یک کلمه میچسبد تا یک یک کلمه جدید را شکل دهی و ایجاد نماید و همچنین موجب میگردد که عملکرد کلمه مورد نظر از نظر گرامری تغییر گردد. حال بسته به اینکه کلمه مزبور اسم، فعل، صفت و یا یک قید باشد، پسوند متفاوتی مورد نیاز خواهد بود. به عنوان مثال کلمه read به عنوان یک فعل ، به معنی “خواندن” را در نظر بگیرید. حال این کلمه با اضافه کردن پسوند “er” به انتهای آن به صورت reader، تبدیل به یک اسم و به معنی “خواننده کتاب یا متون” و همچنین با اضافه کرده پسوند “able” به انتهای آن به صورت readable تبدیل به یک صفت و به معنی “خواندنی یا قابل خواندن” می گردد.
مهم است که تعریف پسوندها را همانند پیشوندها به خوبی درک نماییم، چون به ما کمک می کنند تا معنی کلمات جدیدی را که می آموزیم، از طریق آنها حدس زده و استباط نماییم. در جداول زیر، مهم ترین و رایج ترین پسوندهای اسم ساز، فعل ساز، صفت ساز و قید ساز معرفی شده اند:
جدول رایج ترین پسوندهای اسم ساز-Noun Suffixes | ||
پسوند | کاربرد | معنی |
---|---|---|
-acy | state or quality | وضعیت یا کیفیت |
democracy, accuracy, lunacy | ||
-al | the action or process of | …عمل یا فرآیند |
denial, trial, criminal | ||
-ance, -ence | state or quality of | …وضعیت یا کیفیت |
nuisance, ambience, tolerance | ||
-dom | place or state of being | مکان یا وضعیت بودن |
freedom, stardom, boredom | ||
-er, -or | person or object that does a specified action | شخص یا چیزی که کار مشخصی را انحام می دهد |
reader,teacher, interpreter, inventor, collaborator, creator | ||
-ism | doctrine, belief | عقیده، اصول |
Judaism, scepticism, escapism | ||
-ist | person or object that does a specified action | شخص یا چیزی که کار مشخصی را انحام می دهد |
Geologist, protagonist, sexist, scientist, theorist, communist | ||
-ity, -ty | quality of | کیفیت… |
extremity, validity, enormity | ||
-ment | condition | شرایط |
enhancement, enchantment, argument | ||
-ness | state of being | وضعیت بودن |
heaviness, highness, sickness | ||
-ship | position held | دارنده موقعیت |
friendship, hardship, internship | ||
-tion,-sion |
state of being | وضعیت بودن |
position, promotion, cohesion |
جدول رایج ترین پسوندهای فعل ساز-Verb Suffixes | ||
پسوند | کاربرد | معنی |
---|---|---|
-ate | become | شدن، درخور بودن |
mediate, collaborate, create | ||
-en | become | شدن، درخور بودن |
sharpen, strengthen, loosen | ||
-ify, -fy | make or become | شدن یا باعث شدن |
justify, simplify, magnify, satisfy | ||
-ize (US),-ise (UK) |
become | شدن، درخور بودن |
*publicize, synthesize, hypnotize, generalize |
*نکته: پسوند های ize و ise از لحاظ کاربرد دقیقا مشابه و معادل هم می باشند، با این تفاوت که از پسوند ize عموما در انگلیسی آمریکایی (US) و از پسوند ise در انگلیسی بریتانیایی (UK) استفاده می شود. در پایین معادل بریتانیایی مثالهای مربوطه را مجددا مشاهده می نمایید:
publicise, synthesise, hypnotise, generalise
جدول رایج ترین پسوندهای صفت ساز-Adjective Suffixes | ||
پسوند | کاربرد | معنی |
---|---|---|
-able, -ible | capable of being | توانایی و مستعد بودن چیزی |
doable, liable, readable, fallible, incredible, audible | ||
-al | having the form or character of | داشتن فرم یا ماهیت… |
fiscal, thermal, herbal, colonial, criminal | ||
-esque | in a manner of or resembling | به روش یا همانند بودن |
picturesque, burlesque, grotesque | ||
-ful |
notable for | جالب توجه و مهم برای… |
handful, playful, hopeful, skilful | ||
-ic, -ical | having the form or character of | داشتن فرم یا ماهیت… |
psychological, hypocritical, methodical, musical, nonsensical | ||
-ous, -ious | characterized by | توصیف شده توسط… |
jealous, ridiculous, religious, pious |
||
-ish | having the quality of | داشتن کیفیت… |
squeamish, sheepish, childish | ||
-ive |
having the nature of | داشتن ماهیت… |
inquisitive, informative, attentive | ||
-less | without | بدون، فاقد |
meaningless, hopeless, homeless | ||
-y |
characterized by | توصیف شده توسط… |
dainty, beauty, airy, jealousy |
جدول رایج ترین پسوندهای قید ساز-Adverb Suffixes | ||
پسوند | کاربرد | معنی |
---|---|---|
-ly | related to or quality | مربوط به کیفیت |
softly, slowly, happily, crazily, madly | ||
-wards, -ward |
direction | جهت، سو |
towards, afterwards, backwards, inward | ||
-wise | in relation to | نسبت به، راجع به |
otherwise, likewise, clockwise |
بنابراین همانطور که ملاحظه نمودید، ضمیمه ها (affixes) می توانند بصورت کاملا خاص و موثر، تعریف های کلمات را تغییر دهند. دانستن پیشوندها و پسوندهای گوناگون همراه با معانی آنها واقعا می تواند در ارتباط با اینکه چگونه کلمات استفاده می شوند و چگونه هجی می شوند، به شما کمک کند.
اگر چه این گروه از حروف (affixes) مهم هستند و به ما در شکل دهی کلمات یاری می رسانند، اما به خودی خود درست نبوده و نمی توانند به تنهایی در جمله بکار روند.
منبع:
https://www.myenglishteacher.eu


با سپاس از زحمات بی دریغ شما مدیر سایت عزیز…خداوند به شما توفیق عنایت کند..
درود دوست گرامی..
من هم برای شما آرزوی پیروزی و شادکامی دارم….
بسیار موثر در بیس های یادگیری,لطفا مطالب جدید نیز بگذارید.تشکر
درود محمد عزیز
سپاس از نظرات گرم و سازنده شما…امیدوارم که به یاری خدا بتونم همچنان در توسعه سایت و ایجاد مطالب جدید قدم بردارم..
براتون آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
بسیار خوب . مرسی.
خیلی عالی بود
ممنون از رحمت شما دوست عزیز
براتون آرزوی موفقیت دارم.
درود دوست عزیزم..
من هم براتون ارزوی بهترین ها رو دارم..
وضعيت كه ميگين يعني چي؟ميشه جواب بدين كار فورري دارم سايتتونم عالي بودددد??????❤️❤️❤️❤️❤️❤️
درود نسیم عزیز
مرسی نظر لطف شماست..وضعیت یعنی حالت…به عنوان مثلا کلمه democracy به معنی “حکومت مردمی” که به عنوان وضعیت یا حالت یک حکومت در نظر گرفته میشه….یا کلمه stardom به معنی “ستاره بودن، ستارگی” به مفهموم وضعیت ستاره بودن اشاره دارد..
امیدوارم توضیحات کافی بوده باشه..
با آرزوی موفقیت
ترتیب جایگاهها در جمله رو بفرمایید .
درود بر شما
ببخشید متوجه منظورتون نشدم….اگر مد نظرتون اجزای جمله در انگلیسی هست، پست زیر رو مطالعه بفرمایید:
اجزای جمله در انگلیسی
با آرزوی موفقیت
خیلی از مطالب سایتتون رو مطالعه کردم، این مطلب هم مثل بقیه عالی بود، براتون موفقیت روز افزون آرزو دارم
سلام…
درود بر شما مدیر سایت عزیز…
مطلب خیلی عالی بود…
واقعاً چند وقنی بود دنبال اینها میگشتم ، خیلی خیلی ممنون.
درود محمد عزیز
با سپاس و آرزوی موفقیت برای شما…
بی نهایت کمک کننده و عالی بود ، سپاس فراوان از گرد آوری مطالب مفیدتون
درود بر شما
خوشحالم که این نوشته مورد توجه و رضایت شما قرار گرفته…
براتون آرزوی سلامتی و پیروزی دارم..
کاش معنی کلمات جدید هم میزاشتی.ممنون از وب سایت خوبت
درود بر شما..
ببخشید منظورتون از کلمات جدید چیه؟؟
با سپاس
سلام
من از تیم این سایت بطور جد تشکر میکنم که مطالبش واقعاٌ برام مفید بود.خیلی ممنون
سلام
دمتون گرم خداوکیلی سایتتون عالیه تو رو خدا همینطور ادامه بدین و مطالب تازه و مفید رو بیشترش کنید
بسییییییییااااااار عالی
مدیر سایت کارت درسته
موفق باشید
درود بر شما
خوشحالم که نوشته ها و محتویات سایت مورد توجه و رضایت شما قرار گرفته…به یاری خدا و با حمایت های شما سعی خواهم کرد تا به بهترین نحو وبسایت رو بالا نگه دارم…
با سپاس و آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما
از توضیح کامل شما در مورد پیشوند و پسوند بسیار متشکرم.
با سپاس و آرزوی پیروزی و شادکامی برای شما..
سلام .سپاس. عالی
درود دوست عزیز
با سپاس و آرزوی تندرستی و شادکامی برای شما
بسیار عالی و جامع
اگر ما قواعد پیشوند ها و پسوند ها را به خوبی بدانیم بسیاری از مشکلات درست نویسی در انگلیسی رفع می شود. دوستان توصیه میکنم کتاب «خودآموز قواعد املای انگلیسی » تالیف محمود جولایی را مطالعه کنید. تمام قواعد و اصول مربوط به هجای انگلیسی قاهده من است که در این سایت واقعا به خوبی به برخی موارد اشاره شده که جای تشکر دارد.
موفق باشید
خیلی خیلی ممنون
هم کامل بود هم خیلی آس
درود دوست گرامی
با سپاس و آرزوی سلامتی و شادکامی برای شما..
سلام، خسته نباشید . واقعا سپاس
اگر لطف کنید بگید که این پسوند و پیشوند ها در چه کلماتی استفاده میشوند ممنونتون میشم
سلام خسته نباشید … مطالبتون عالی بودن … ممنون
با درود و سپاس از مطالب خوب شما ، لطفاً بفرمایید آیا در زبان انگلیسی ، پسوند مصغر کننده ( مانند ” ک ” در فارسی : مرد – مردک ) وجود دارد ؟
شاد باشید .
Hello dear friend
sorry for the late reply…
As far as my experience helps no…I don’t think so..But in such situations they try to use additional words and expressions to carry the meaning…
سلام
مطالبتون خیلی عالی بود
معنی co creation یعنی چی؟ با توجه به توضیحات شما میشه همکاری مشترک؟
درود بر شما..
همکاری میشود cooperation …